سلام وای چند روزه این همه کامنت؟حیف که نیستم دیگه کل کل هامون یادته؟خل بازی های من اقای مهندس دلم برای همه چی تنگ میشه یعنی میشه یه سال دیگه برگردم همه چی مثل اولش باشه؟توروخدا ادرس وبلاگتو دیگه عوض نکن خسته شدم به خدا ۵ شنبه میبینمت
سلام برم ببینم اینای که به من گفتی رو به کسی دیگه هم گفتی خودت میدونیها ...گفته باشم(تو چرا اینجا کله نداری ؟ ) دلت بسوزه بلاگفا جون ما برامون کلی کله گذاشته (زبون درازه)
دوست گلم سلام: روشنای کهکشان تنهایی من است شک ، در من پایان می گیرد آنگاه که لبخند می زنی به رویم امید، در من جان می دمد آنگاه که گوشی صبورمی شوی برای گفته ها و ناگفته هایم همپای دردها و دریغ هایم می شوی تا مباد از خود واپس بمانم همتای من اگر تو تا ابد چله نشین شادی های بی پایان خواهم بود با تو به هر چه آفتاب اقتدا می کنم این همه نجابت دریغ است که در حصار حسادت من اسیر بماند تابنده باش آنچنانکه که بوده و هستی نه برای من برای همه کسانی که برای رسیدن به امیدهاشان به آفتابی چون تو نیاز دارند ؛ صادق و صمیمی و پاک بابا تو دیگه کی هستی خوب بلدی دل ببری موفق باشی تا بعدسبز باشی و پایدار
سلاااااااااام چاکر آقای مهندس هستیم با تشتک و دوزاری عرضم به درز آقا مهندس عزیز
کامنته شمارو خوندیم ... جالب ناک بود نه یه بار که سه بار خوندیم ... اونو دیلیتیم ... ولی دوباره با یه فلاکتی از تو آشغال دونی بلاگ اسکای کشدیم بیرون و چسبوندیم سر جات یعنی سر جاش کامنتو که می نویسیم ولی لینکو عمری ویبلگ مارو اگه ببینی توش هیچ لینکی نیست تو اینم چیزی نیست فکر بد نکنیا مخ شریفمو عرض می کنم بقیه شم باسه وازه روز مبادا
** ** ** اونا که واسه مزاح و رفع خنده بود منتها با این پستی که نوشتی خیلی حال کردم خفن ... هزارو بچب برو بالا تا آخر جاده آبعلی کوتاه و گویا و افسوس که می دونیم و همچنان امروز خودمونو از دست می دیم
ای بابا... مملی...تو که پستات همش کپیه...تورو جون اون کسی که میپرستی دیگه کامنتات رو کپی نکن...دلت یه شر دیگه میخواد..؟! یادت نیست اون سری قبلی چطوری اعصابمو ریختی به هم..؟! تمام نظرای این پستت بیشتر ازینکه دربارهء خود پستت باشه ، دربارهء نظر مشترکیه که به همه برداشتی دادی..!! نه...لازم شد یه پست دیگه به اسم ( وبلاگهای خالی..وبلاگ نویسان خالیتر ۲..!! ) بدم بیرون..( چشمک )
سلام ...وبلاگ تازه تاسیس اما به نظر میرسه می تونه خوب باشه...البته اینم بگم کاره خوبی کردی وبلاگ زدی بعضی وقت ها بعضی ارهای اشتباهمون خیلی هم خوبه(چشمک)مرسی که به من سر زدین..زود زود آپ کنید چون لینکتونو گذاشتم تو بلاگم
بنوش به سلامتی هر چی عاشقه 1- به سلامتی سه کس : غریب ، تنها ، بی کس 2- به سلامتی گاو چون که نگفت من ، گفت ما 3- به سلامتی کرم خاکی ، به خاطر خاکی بودنش 4- به سلامتی خیار به خاطر اینکه یار داره 5- به سلامتی شلغم به خاطر اینکه غم داره 6 - به سلامتی کلاغ ، هر چند که سیاهه ولی عوضش یه رنگه 7- به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میکنن 8- به سلامتی شمع که تا آخرش به پات میسوزه
سلام دوست من عشق از دوستی پرسید : فرق بین من تو در چیه ؟ دوستی گفت من دیگران را با سلامی آشنا می کنم تو با نگاهی .. من آنان را با دیگران جدا می کنم تو با مرگ موفق باشی همیشه مهربان
سلام جناب اشتباهی خوب هستین که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب اینم ابتکار ه جدید جالبه حالا........... کامنتتو خوندم چون......نوشتی پاک نمیکنم .....چون جالبه بی خیالتم نمیشم چون........اومدم سراغت حالا خودت بگو دیروز که گذشت فردارم که نوشتی وعد ه و وعیده خوب پس امروز چه خاکی به سرت میریزی؟؟؟؟؟؟؟ خوشحال شدم که بهم سر زدی .امیدوارم همیشه سلامت باشی و روزگار به کام فعلا
سلام وروجک بلاگ اسکای: بابا آروم تر ناقلا داری یه شبه راه صد ساله رو میری؟ البته امیدوارم موفق باشی (اگه دوستان بزارن) برادر گلم به روی چشم لینک شما رو همین امروز میزارم. تا دیدار بعد سبز باشی و پایدار راستی این اسمی که روت گذاشتم برات میمونه.
فرصتی نمانده است بیا همدیگر را بغل کنیم فردا یا من تو را می کشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست همین چند سطر دنیا به همین چند سطر رسیده است به اینکه انسان کوچک بماند بهتر است به دنیا نیاید بهتر است اصلاٌ این فیلم را به عقب برگردان آنقدر که پالتوی پوست پشت ویترین پلنگی شود که می دود در دشت های دور آنقدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند و پرندگان دوباره بر زمین... زمین... نه! به عقب تر برگرد بگذار خدا دوباره دست هایش را بشوید در آینه بنگرد شاید تصمیم دیگری گرفت....
---------------------
حیف که اون متنی که نوشتی رو قبلا خونده بودم وگرنه
می خندیدم ...(اینم تلافی که دیکه از این حرفا نزنی )
سلام دوست من روش خوبی رو در ژیش گرفتی ولی مطمن باش با این روش می بری چون این کار یک چیز دیگه هم می خواد اگه خواستی بدونی اون چیه حتما بازم به من سر بزن تا بیشتر بدونی فعلا هم لینک وب لاگت رو نمی دم تا بزرگ تر بشی بعدا یک فکر به حالت می کنم شاد باشی دوست من
سلام اینجا کجاست؟ نکنه اشتباهی اومدم؟ نه درسته مرسی از حضور گرمت در وبلاگم امیدوارم بازم بیای و به من سر بزنی اما نه اشتباهی ( چشمک) بله متنت هم آموزنده و بجاست کاشکی بفهمیم که زندگی ما یعنی همین لحظه که توشیم و آینده نباید در حسرت گذشته ها خواب شد زندگی مانند قطاریست که سوت میکشد و در حرکت است
دارم میرم اون چیزی را که خواستی میفرستم به هر حال دیگه تموم شد کسی نیست غر بزنه نه؟خیلی خوشحال شدی؟خب شاید شب برای اخرین برا بیام ولی خوب خداحافظ منو یادت نره ها؟اقای مهندس گرچه اصلا برام مهم نیست یه مهندس منو یادش باشه یا نه)چشمک( بای بای
سلام رفیق دلتنگی کلی از کامنتی که برام گذاشته بودی خندیدم فکر کردم الان که بیام تو بلوگت طنز کار می کنی ولی می بینم نه اهله دلی خوبه قشنگ کار می کنی دیروز ما فردا را به بازی گرفتیم فردا چه کسی ؟
ای دوست ! سلام چشمهای من چراغ می خواهد کهکشان دلم تاریک است پرنده های خاطره مضطربند آیا بهاری خواهد بود ؟ ستاره ها برای زندگی کم اند خورشیدی باید .... روزی در من طلوع کردی بی آنکه گفته باشی ، غروب من هر شب نگاهم را با گریه خیس می کنم و هرصبح اضطرابم را از لای پتو بیرون می کشم زنبورهایی که عسل می دهند نیش هم می زنند این رسم همیشگی گلهای خوب است که تا می خواهی بوشان کنی خاری در دستت فرو می کنند تو خوب بودی و من دلم می خواست بویت کنم حالا جراحت دستانم را توی جیبم پنهان می کنم اضطرابم را به پاهایم تکیه می دهم نفسم را عمیق می کنم توی آسفالتهای سیاه سپیدی رد عبور تو را جستجو می کنم .... شیشه آرزوهایم را که گاهی به درخت سیب می آویختم پرشده است از ماهی های قرمز مرده مگرماهی ها چند سال عمر می کنند که بخواهند این همه بهار را بی تو تحویل کنند .... می گویند قسمت نبود می گویم تو نخواستی یعنی زمین آنقدر کوچک بود که برای دو همتا جا نداشت ؟ .... حالا همه گناهها به گردن من است حتی مردن ماهی ها حتی رفتن تو درخت خشکیده ی سیب سیب نمی دهد هیزم که می دهد آتش می گیرم تمام حرفهای نگفته ام را که توی سطرهای دفتر خاطره ام جا خوش کرده اند ، می سوزانم تا کی سکوت؟ آتشفشان خاموش هم که باشی یک روز سر باز می کنی پیکره خودت را هم می گدازی جاری می شوی می سوزی ، می سوزانی ..... سکوت می کنم ترجیح می دهم گناه مرگ ماهی ها در پرونده من درج شود اما نگویند دوستت نداشتم نفهمیدمت .... همیشه بزرگ فکر می کردم همیشه بزرگ می دیدم فکر می کردم تنها کسی که تنهایی ام را می فهمد همتای من است، تویی دلم که شکست کلافه که شدم تازه فهمیدم : بهار هم می تواند چیز بدی باشد وقتی که نهال کوچک سیب را که زمستان کاشته ای غریبه ای لگد مال کند کسی اگر می خواست تو را مال خودش کند بروی چشم میرفتم و می گذشتم اما هر سلامی را جوابی و هررفتنی را بدرودی است من چشم انتظار همان لحظه ام سلامت را بخاطر دارم بدرودت را نه یعنی می خواهی بگویی : هنوز هم ... ؟ .... هنوز هم می شود لب تکان نداد اما حرف زد هنوز هم می شود دوباره شروع کرد تو ، زندگی را من ، تنهایی را ! نه ، نترس من عاقل ترم از آنم که دوباره عاشق شوم تو برای همیشه عاشق بودن، کافی هستی حتی اگر مال من نباشی رفتن که گناه نیست دروغ اما آری و من جز خوبی، هیچ ندیده ام اگرچه هنوز هم دستان زخمی ام را در جیب هایم پنهان می کنم ...... سیب ،می کارم گل، می کارم و دوباره سر اولین سطر نامه بعدی ام می نویسم : سلام باز هم منتظر می مانم تا جوابم را بدهی حتی اگر گناه مردن ماهی های قرمز سال بعد را هم در پرونده من درج کنند ..... شاید همین فردا خودم را بگدازم دارم آتشفشانی می شوم که ممکن است همین چند لحظه دیگر طغیان کند جوابم را بده
به شبی سرد و خموش , همدم ام بار سفر بسته و رفت وچه تنهاماندم... وچه باقی ماند از عشق, گردبادی برسید و همه را از جا کند... و چه فرقی می کرد؟که بدانم که چرا...
به شبی سرد و خموش , همدم ام بار سفر بسته و رفت وچه تنهاماندم... وچه باقی ماند از عشق, گردبادی برسید و همه را از جا کند... و چه فرقی می کرد؟که بدانم که چرا...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام وای چند روزه این همه کامنت؟حیف که نیستم دیگه کل کل هامون یادته؟خل بازی های من اقای مهندس دلم برای همه چی تنگ میشه یعنی میشه یه سال دیگه برگردم همه چی مثل اولش باشه؟توروخدا ادرس وبلاگتو دیگه عوض نکن خسته شدم به خدا ۵ شنبه میبینمت
سلام
خواندم ... جالب بود .
تا سلام...
سلام
برم ببینم اینای که به من گفتی رو به کسی دیگه هم گفتی خودت میدونیها ...گفته باشم(تو چرا اینجا کله نداری ؟ )
دلت بسوزه بلاگفا جون ما برامون کلی کله گذاشته (زبون درازه)
میخواستی لای چشمات چوب کبریت بزاری خوابت نگیره
اره داداش
ما این کارو میکنیم برا اینکه یکم دیرتر خابمون ببره
دوست گلم سلام:
روشنای کهکشان تنهایی من است
شک ،
در من پایان می گیرد
آنگاه که لبخند می زنی به رویم
امید،
در من جان می دمد
آنگاه که
گوشی صبورمی شوی
برای گفته ها و ناگفته هایم
همپای دردها و
دریغ هایم می شوی
تا مباد از خود واپس بمانم
همتای من اگر تو
تا ابد
چله نشین شادی های
بی پایان خواهم بود
با تو
به هر چه آفتاب اقتدا می کنم
این همه نجابت
دریغ است که
در حصار حسادت من اسیر بماند
تابنده باش
آنچنانکه که بوده و هستی
نه برای من
برای همه کسانی که
برای رسیدن به امیدهاشان
به آفتابی چون تو نیاز دارند ؛
صادق و صمیمی و پاک
بابا تو دیگه کی هستی
خوب بلدی دل ببری
موفق باشی
تا بعدسبز باشی و پایدار
سلام این چه بود گذاشتی تو وبلاگم
کشتمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
اگه این کامنتو خوندی یعنی دوسم داری
اگه پاک کنی عاشقمی
اگه بیای کامنت بزاری ولینکم کنی دیوونمی
اگه کامنت نزاری یعنی منو میخوای
اگه بیخیالش بشی یعنی منو میپرستی
حالا چه خاکی میخوای تو سرت بریزی؟؟؟؟؟
سلام ...
این چه طرز کامنت گذاشتن ... ؟
ولی بدک نبود
موفق باشی ..
در پناه حق
اگه این کامنتو خوندی یعنی دوسم داری
اگه پاک کنی عاشقمی
اگه بیای کامنت بزاری ولینکم کنی دیوونمی
اگه کامنت نزاری یعنی منو میخوای
اگه بیخیالش بشی یعنی منو میپرستی
حالا چه خاکی میخوای تو سرت بریزی؟؟؟؟؟
اااااااشتباهی واسه خودم .....
تو دیونه ای ... دیونه ای....دیونه ااااااااااااااااااااااااااای
اخه ادم واسه خودشم این کامنت و میزاره مگههههههههه؟
اخه مگه کسی میتونه این کامنت خودت رو پاک کنههههههه؟
(عصبانیات )خیلی)
سلام اشتباهی جان
من خودمم نمی دونم چه خاکی باید تو سرم بریزم
خوشحال می شم کمکم کنی
موفق باشی
سلاااااااااام
چاکر آقای مهندس هستیم با تشتک و دوزاری
عرضم به درز آقا مهندس عزیز
کامنته شمارو خوندیم ... جالب ناک بود نه یه بار که سه بار خوندیم ...
اونو دیلیتیم ... ولی دوباره با یه فلاکتی از تو آشغال دونی بلاگ اسکای کشدیم بیرون و چسبوندیم سر جات یعنی سر جاش
کامنتو که می نویسیم ولی لینکو عمری ویبلگ مارو اگه ببینی توش هیچ لینکی نیست
تو اینم چیزی نیست
فکر بد نکنیا مخ شریفمو عرض می کنم
بقیه شم باسه وازه روز مبادا
** ** **
اونا که واسه مزاح و رفع خنده بود
منتها با این پستی که نوشتی خیلی حال کردم
خفن ... هزارو بچب برو بالا تا آخر جاده آبعلی
کوتاه و گویا
و افسوس که می دونیم و همچنان امروز خودمونو از دست می دیم
** ** **
یا حق
!
ای بابا...
مملی...تو که پستات همش کپیه...تورو جون اون کسی که میپرستی دیگه کامنتات رو کپی نکن...دلت یه شر دیگه میخواد..؟! یادت نیست اون سری قبلی چطوری اعصابمو ریختی به هم..؟! تمام نظرای این پستت بیشتر ازینکه دربارهء خود پستت باشه ، دربارهء نظر مشترکیه که به همه برداشتی دادی..!!
نه...لازم شد یه پست دیگه به اسم ( وبلاگهای خالی..وبلاگ نویسان خالیتر ۲..!! ) بدم بیرون..( چشمک )
سلام ...وبلاگ تازه تاسیس اما به نظر میرسه می تونه خوب باشه...البته اینم بگم کاره خوبی کردی وبلاگ زدی بعضی وقت ها بعضی ارهای اشتباهمون خیلی هم خوبه(چشمک)مرسی که به من سر زدین..زود زود آپ کنید چون لینکتونو گذاشتم تو بلاگم
سلام
بازم ممنون بهم سر زدی
متن قشنگی نوشتی
منتظرتم
ببخشید امیدوارم که خونده باشی میل منو برادرم میگفت بهت گفته سوسک؟موقعیت من؟نمیدونم؟فعلا که حوصله ندارم حتی فکر کنم
بنوش به سلامتی هر چی عاشقه 1- به سلامتی سه کس : غریب ، تنها ، بی کس 2- به سلامتی گاو چون که نگفت من ، گفت ما 3- به سلامتی کرم خاکی ، به خاطر خاکی بودنش 4- به سلامتی خیار به خاطر اینکه یار داره 5- به سلامتی شلغم به خاطر اینکه غم داره 6 - به سلامتی کلاغ ، هر چند که سیاهه ولی عوضش یه رنگه 7- به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میکنن 8- به سلامتی شمع که تا آخرش به پات میسوزه
سلام دوست من
عشق از دوستی پرسید : فرق بین من تو در چیه ؟
دوستی گفت من دیگران را با سلامی آشنا می کنم تو با نگاهی .. من آنان را با دیگران جدا می کنم تو با مرگ
موفق باشی
همیشه مهربان
دمت گرم خیلی با حال بود
من که نفهمیدم چه خاکی به سرم کنم
سلام جناب اشتباهی خوب هستین که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب اینم ابتکار ه جدید جالبه حالا...........
کامنتتو خوندم چون......نوشتی
پاک نمیکنم .....چون جالبه
بی خیالتم نمیشم چون........اومدم سراغت
حالا خودت بگو دیروز که گذشت فردارم که نوشتی وعد ه و وعیده خوب پس امروز چه خاکی به سرت میریزی؟؟؟؟؟؟؟
خوشحال شدم که بهم سر زدی .امیدوارم همیشه سلامت باشی و روزگار به کام
فعلا
سلام. خیلی کامنت باهالی بود خوب بلدی بپیچونی خوشم اومد ای ول باریکلا
سلام. کامنتت رو خوندم که بدونی دوست دارم. برات کامنت گذاشتم امالینکت نمیکنم که یه وقت فکر نکنی من دیوونتم...
مرسی سر زدی. خیلی باحالی درست مثه خودم.
سلام وروجک بلاگ اسکای:
بابا آروم تر ناقلا داری یه شبه راه صد ساله رو میری؟
البته امیدوارم موفق باشی (اگه دوستان بزارن)
برادر گلم به روی چشم لینک شما رو همین امروز میزارم.
تا دیدار بعد سبز باشی و پایدار
راستی این اسمی که روت گذاشتم برات میمونه.
پس فردا هم منو سر کار گذاشت..
شوخی کردم..
باحال بود......
بازم بیا اونورا......
فرصتی نمانده است
بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا یا من تو را می کشم
یا تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر
دنیا به همین چند سطر رسیده است
به اینکه انسان کوچک بماند بهتر است
به دنیا نیاید بهتر است
اصلاٌ این فیلم را به عقب برگردان
آنقدر که پالتوی پوست پشت ویترین پلنگی شود
که می دود در دشت های دور
آنقدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین...
زمین...
نه! به عقب تر برگرد
بگذار خدا دوباره دست هایش را بشوید
در آینه بنگرد
شاید
تصمیم دیگری گرفت....
---------------------
حیف که اون متنی که نوشتی رو قبلا خونده بودم وگرنه
می خندیدم ...(اینم تلافی که دیکه از این حرفا نزنی )
خیلی خوشحال شدم دیدمت توی وبلاگ ...
بازم منتظرت هستم ...
موفق و شاد باشی...
وبلاگت خیلی قشنگه...
یا علی
سلام دوست من
روش خوبی رو در ژیش گرفتی ولی مطمن باش با این روش می بری چون این کار یک چیز دیگه هم می خواد اگه خواستی بدونی اون چیه حتما بازم به من سر بزن تا بیشتر بدونی
فعلا هم لینک وب لاگت رو نمی دم تا بزرگ تر بشی بعدا یک فکر به حالت می کنم
شاد باشی دوست من
اپم
بدو بیا
کامنتت رو خوندم . پاک نکردم . کامنت گذاشتم ولی لینکت نکردم. پس نه عاشقتم نه دیوونتم نه میخوامت نه میپرستمت
یعنی دوست دارم کسی رو که تو وبلاگم نظر بده
سلام
ازاینکه به من سر زدی ممنون هرطوری که دوس داری قضاوت کن. موفق باشی
سلام دوست عزیز ساده و با معنا تحسینت میکنم ...قلمت زیباست...به ما هم سری بزن اگه قابل...یا حق
حمید؟؟؟!!!!!!!!
فکر کنم بازم اشتبا هی اومدی؟؟؟
به هر حال حر فات قشنگه
سلام
اینجا کجاست؟ نکنه اشتباهی اومدم؟
نه درسته
مرسی از حضور گرمت در وبلاگم امیدوارم بازم بیای و به من سر بزنی اما نه اشتباهی ( چشمک)
بله متنت هم آموزنده و بجاست
کاشکی بفهمیم که زندگی ما یعنی همین لحظه که توشیم و آینده
نباید در حسرت گذشته ها خواب شد
زندگی مانند قطاریست که سوت میکشد و در حرکت است
منم آپیدم.
دارم میرم اون چیزی را که خواستی میفرستم به هر حال دیگه تموم شد کسی نیست غر بزنه نه؟خیلی خوشحال شدی؟خب شاید شب برای اخرین برا بیام ولی خوب خداحافظ منو یادت نره ها؟اقای مهندس گرچه اصلا برام مهم نیست یه مهندس منو یادش باشه یا نه)چشمک( بای بای
سلام عزیزم خوبی مرسی که به وبلاگ من اومدی ونظر دادی دمت گرم عزیزم
سلام وخسته نباشی
متن جالب و پر مغزی بود. استفاده کردم. بازهم ازاین مطالب منتشرکن.
موفق تراز قبل باشی
http://judge.blogsky.com/
سلام رفیق دلتنگی
کلی از کامنتی که برام گذاشته بودی خندیدم
فکر کردم الان که بیام تو بلوگت طنز کار می کنی
ولی می بینم نه اهله دلی
خوبه
قشنگ کار می کنی
دیروز ما فردا را به بازی گرفتیم
فردا چه کسی ؟
کامنتت رو خوندم . پاک نکردم . کامنت گذاشتم ولی لینکت نکردم. پس نه عاشقتم نه دیوونتم نه میخوامت نه میپرستمت
یعنی دوست دارم کسی رو که تو وبلاگم نظر بده
ای دوست ! سلام
چشمهای من چراغ می خواهد
کهکشان دلم تاریک است
پرنده های خاطره مضطربند
آیا بهاری خواهد بود ؟
ستاره ها
برای زندگی کم اند
خورشیدی باید ....
روزی در من طلوع کردی
بی آنکه گفته باشی ، غروب
من هر شب
نگاهم را با گریه خیس می کنم
و هرصبح
اضطرابم را از لای پتو بیرون می کشم
زنبورهایی که عسل می دهند
نیش هم می زنند
این رسم همیشگی گلهای خوب است
که تا می خواهی بوشان کنی
خاری در دستت فرو می کنند
تو خوب بودی
و من دلم می خواست
بویت کنم
حالا جراحت دستانم را
توی جیبم پنهان می کنم
اضطرابم را به پاهایم تکیه می دهم
نفسم را عمیق می کنم
توی آسفالتهای سیاه
سپیدی رد عبور تو را جستجو می کنم ....
شیشه آرزوهایم را که
گاهی به درخت سیب می آویختم
پرشده است
از ماهی های قرمز مرده
مگرماهی ها چند سال عمر می کنند
که بخواهند
این همه بهار را بی تو تحویل کنند ....
می گویند قسمت نبود
می گویم تو نخواستی
یعنی زمین آنقدر کوچک بود
که برای دو همتا جا نداشت ؟ ....
حالا همه گناهها به گردن من است
حتی مردن ماهی ها
حتی رفتن تو
درخت خشکیده ی سیب
سیب نمی دهد
هیزم که می دهد
آتش می گیرم
تمام حرفهای نگفته ام را
که توی سطرهای دفتر خاطره ام
جا خوش کرده اند ، می سوزانم
تا کی سکوت؟
آتشفشان خاموش هم که باشی
یک روز سر باز می کنی
پیکره خودت را هم می گدازی
جاری می شوی
می سوزی ، می سوزانی .....
سکوت می کنم
ترجیح می دهم
گناه مرگ ماهی ها
در پرونده من درج شود
اما نگویند دوستت نداشتم
نفهمیدمت ....
همیشه بزرگ فکر می کردم
همیشه بزرگ می دیدم
فکر می کردم
تنها کسی که
تنهایی ام را می فهمد
همتای من است، تویی
دلم که شکست
کلافه که شدم
تازه فهمیدم :
بهار هم می تواند
چیز بدی باشد
وقتی که نهال کوچک سیب را
که زمستان کاشته ای
غریبه ای لگد مال کند
کسی اگر می خواست
تو را مال خودش کند
بروی چشم
میرفتم و می گذشتم
اما هر سلامی را جوابی و
هررفتنی را بدرودی است
من چشم انتظار همان لحظه ام
سلامت را بخاطر دارم
بدرودت را نه
یعنی می خواهی بگویی :
هنوز هم ... ؟ ....
هنوز هم می شود
لب تکان نداد
اما حرف زد
هنوز هم می شود
دوباره شروع کرد
تو ، زندگی را
من ، تنهایی را !
نه ، نترس
من عاقل ترم از آنم که
دوباره عاشق شوم
تو برای همیشه عاشق بودن،
کافی هستی
حتی اگر مال من نباشی
رفتن که گناه نیست
دروغ اما آری
و من جز خوبی، هیچ ندیده ام
اگرچه هنوز هم دستان زخمی ام را
در جیب هایم پنهان می کنم ......
سیب ،می کارم
گل، می کارم
و دوباره
سر اولین سطر نامه بعدی ام
می نویسم : سلام
باز هم منتظر می مانم
تا جوابم را بدهی
حتی اگر
گناه مردن ماهی های قرمز سال بعد را هم
در پرونده من درج کنند .....
شاید همین فردا خودم را بگدازم
دارم آتشفشانی می شوم
که ممکن است
همین چند لحظه دیگر طغیان کند
جوابم را بده
به شبی سرد و خموش , همدم ام بار سفر بسته و رفت وچه تنهاماندم...
وچه باقی ماند از عشق, گردبادی برسید و همه را از جا کند...
و چه فرقی می کرد؟که بدانم که چرا...
به شبی سرد و خموش , همدم ام بار سفر بسته و رفت وچه تنهاماندم...
وچه باقی ماند از عشق, گردبادی برسید و همه را از جا کند...
و چه فرقی می کرد؟که بدانم که چرا...